واقف نیکاندیش
روایت کشاورززاده فقیری که واقف ثروتمند شد
اسماعیل عاشوری، واقف نیکاندیش سرخهای کشاورززاده فقیری بود که با کار، تلاش و سختی بسیار به ثروت رسید و بخشی از اموال خویش را وقف امور خیر و برپایی مراسم ائمه اطهار(ع) کرد. به گزارش خبرگزاری فارس از سرخه، خدمت به خلق خدا و تلاش برای کمک به مردم، آنقدر ارزشمند است که در کنار
اسماعیل عاشوری، واقف نیکاندیش سرخهای کشاورززاده فقیری بود که با کار، تلاش و سختی بسیار به ثروت رسید و بخشی از اموال خویش را وقف امور خیر و برپایی مراسم ائمه اطهار(ع) کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از سرخه، خدمت به خلق خدا و تلاش برای کمک به مردم، آنقدر ارزشمند است که در کنار عبادت خداوند قرار گرفته و در قرآن کریم نیز بر دستگیری از بندگان خدا و کار خیر تأکید شده است.
وقف عمل صالح پایدار و ماندنی است و چه زیبا قرآن کریم بهعنوان باقیات و صالحات از آن یاد کرده و امتداد ثواب دنیوی، اخروی و جاویدان قرار داده است.
وقف راهی برای استمرار کار نیک و کمک به همنوع است که روح دیگرخواهی و تلاش برای رفع مشکلات جمعی در آن متجلی شده و آنان که با نیت خیر، بخشی از دارایی خود را برای رفع نیاز دیگران اختصاص میدهند، در پی ساختن دنیایی زیباترند.
در واقع این مفهوم، پیش از اسلام نیز وجود داشته و این دین الهی، با بهرهگیری از وقف و قرار دادن آن در پرتو نور ایمان و عقیده به ذات لایزال خداوندی و همچنین ترسیم دورنمای واقعی پاداش اخروی برای نیکوکاران، این آموزه اصیل را به نحو بیسابقهای رشد و جهت داده و آن را در مسیر اصولی، ضابطهمند و هدفمند کرده است.
در اطراف ما نیز افراد زیادی وجود دارند که در فکر فعالیتهای های نیک و خیرخواهانه هستند. آنها با سرمایهای که در اختیار دارند به فکر آخرت خویش بوده و به دنبال ساخت خانهای برای سرای دیگرشان هستند.
به سراغ یکی از پیرمردان خیر در سرخه رفتیم، کسی که با سختی بسیار کار و فعالیت خود را از دوران کودکی آغاز کرد و با کار و تلاش بسیار توانست، اندوختهای برای خود جمعآوری کند و اکنون بخشی از اموال خویش را وقف امور خیر کرده است.
فارس: لطفاً خودتان را معرفی کنید.
اسماعیل عاشوری، ۸۴ ساله، اهل شهرستان سرخه و یک کشاورززاده هستم.
فارس: از دوران کودکی تا جوانیتان برایمان بگویید.
من پسر یک کشاورز بودم و به مدت ۱۵ سال در کنار پدرم روی زمینهای کشاورزی کار میکردم، ما فقیرنشین بودیم و پدرم لقمه نانی از کار بر زمینهای کشاورزی به خانه میآورد تا شکم ما را سیر کند.
من ابتدا در کنار پدرم کشاورزی میکردم و در سن ۲۰ سالگی به سربازی رفتم؛ از همان زمان به دنبال شغل رانندگی رفتم و بعد از ۲ سال موفق به دریافت گواهینامه رانندگی شدم. دوران سربازی به پایان رسید و به شهر خودم برگشتم. از همان زمان تصمیم گرفتم برای کار روی ماشین راهی تهران شوم تا شاید بتوانم لقمه نانی هم من برای خانواده بیاورم و کمکدست پدرم باشم؛ ابتدا مادرم مخالفت کرد و گفت باید در کنار پدرت بمانی و کشاورزی کنی، ولی من گفتم باید بروم، خلاصه اجازه پدر و مادر را گرفتم و راهی تهران شدم.
فارس: در ادامه مشغول به چه کاری شدید؟
در تهران ۲ سال شاگردی کردم و بعد به سرخه بازگشتم، پیشنهاد کار در همینجا بهعنوان شوفر به من داده شد و من با کمال میل قبول کردم و ۲ سال هم پیش آنها در مسیر سرخه به مازندران شوفری کردم. بعد از آن گفتم دیگر شوفری نمیکنم و پیشنهاد شراکت در ماشین هم به من داده شد، ولی موافقت نکردم.
با پیشنهاد ۲ نفر از دوستان تصمیم گرفتیم برای خودمان یک ماشین بخریم، ولی من اصلاً پولی نداشتم و دوستان گفتند ما پول ماشین را میدهیم و تو کار کن و کمکم سهم خودت را پرداخت کن. با لطف خداوند یک ماشین خریدیم و هشت سال در جاده مازندران کار کردیم؛ نمک، چغندر، پیاز و خربزه را در این مسیر بار میزدیم و از آنجا هم برنج میآوردیم. کمکم توانستم بدهی شریکان را بدهم و کار ما رونق گرفت و یک لقمه نان را راحتتر به خانه میآوردیم. هوای پدر و مادرم را خیلی داشتم. پدرم از کودکی ما همیشه بیل در دست داشت و بهسختی کار میکرد و در سن ۷۵ سالگیاش به او گفتم بیل را کنار بگذارد و استراحت کند و خودم خرج آنها را میدادم و در حد توان به آنها رسیدگی میکردم.
فارس: چه شد که به فکر خرید ماشین سنگین افتادید؟
بعد از این هشت سال به فکر گرفتن گواهینامه پایه یک و خرید کامیون افتادم. یکی از همشهریانم که در تهران مکانیکی داشت، پیشنهاد شراکت و خرید کامیون را به من داد و من موافقت کردم. ماشین بنز ۱۰ تن خریدیم و قیمت ماشین در آن دوران ارزان و به قیمت ۶۰ تومان بود؛ به پول آن زمان ۲۰ تومان بهعنوان پیشقسط و بقیه را حین کار پرداخت کردیم. ما ۱۰ سال با هم شریک بودیم و با کار روی یک ماشین، سه ماشین ۱۰ تن دیگر نیز خریدیم؛ در آن زمان نیز قیمت ماشین به ۱۸۰ تومان رسیده بود و مثل الآن گران و در حد میلیارد نبود.
کمکم برادرم هم گواهینامه رانندگی گرفت و بهعنوان شوفر روی ماشینها کار میکرد. با پیشنهاد شرکا تصمیم گرفتیم ماشینها را بین خودمان تقسیم کنیم و بر اساس قیمت ماشینها به توافق رسیدیم و سهم هرکسی داده شد. از آنجا به مدت چهار سال تنها روی ماشین کار میکردم، خدا را شکر کار و کاسبی خوب بود، پول کم بود، بار کم بود؛ اما کار ما رونق داشت. جادههایی که در آن بار میبردیم، خاکی بود، تعداد ماشینها خیلی کم و رانندگی در این جادهها سخت بود. جادههایی که اگر الآن بخواهم از آن عبور کنم، وحشت دارم. همه این قدرت و توان من از خدا بوده و هست.
بعد از این مدت یک ماشین کمپرسی خریدم؛ چون برای تحویل ماشین نیاز به پرداخت پول بود، به بانک مراجعه و تقاضای دریافت ۱۰۰ تومان وام کردم، این پول با یک تا ۲ میلیارد الآن برابری میکند، بانک با پرداخت این مبلغ موافقت نکرد و شرط پرداخت را داشتن خانه تیرآهنی عنوان کرد. ما خانه خود را بهتازگی کاهگل کرده بودیم و سفیدکاری نیز نشده بود و حتی نمیدانستم متراژ آن نیز چقدر است، مسؤول بانک با متر به خانه ما آمد و گفت، این خانه ۱۲۰ متر است.
چند روز بعد با مراجعه مجدد به بانک با پرداخت ۸۰ تومان وام موافقت شد و گفتم من زندگی خوب، خانه، گاراژ و ماشین دارم، ولی در حال حاضر ۱۰۰ تومان پول نقد نیاز دارم. چند روز بعد دوباره به بانک مراجعه کردم و با پرداخت مبلغ ۱۰۰ تومان موافقت شد و به ازای آن یک دفترچه قسط دریافت کردم؛ چون برادرم گواهینامه داشت، به او گفتم به تهران برو و ماشین را تحویل بگیر، پول را به برادرم دادم تا با پرداخت آن به شرکت، ماشین کمپرسی را تحویل بگیرد، بعد از بازگشت، برادرم روی آن ماشین و من هم روی ماشین خودم مشغول به کار شدیم.
فارس: فعالیتتان در کورههای سرخه را از چه زمانی آغاز کردید؟
من و برادرم با هم در یکی از کورههای سرخه (کوره وحدت) شریک شدیم و بعد همراه با چند شریک دیگر کوره (سرخه دژ) را در سال ۱۳۶۰ ساختیم و در آنجا مشغول به کار شدیم. چون هنوز روی ماشین هم کار میکردم، امکان همزمان کار روی کوره و ماشین برای من نبود و از طرفی شرکا هم اصرار به کار کردن من در کوره داشتند، پس ماشین را فروختم و زمین فعلی را که چهار واحد روی آن ساخته شد را حدوداً سال ۱۳۷۰ خریدم. کمکم این خانه را ساختم و حین کار و تلاشمان ۲ تا چاه زدیم و بهعنوان افراد پولدار شناخته میشدیم و این پول را با زحمت و تلاش به دست آوردیم و شب و روز دویدیم و من نزدیک ۶۵ تا ۷۰ سال است که مشغول به کار هستم و هنوز هم کار میکنم.
فارس: چطور شد که به فکر وقف افتادید و چه چیزهایی وقف کردید؟
خدا را شاکرم بابت سلامتی که به من هدیه داد و من توانستم با این نعمت الهی قدم در مسیر کار و تلاش بردارم و به اینجا برسم.
به فکر این بودم چیزی را به یادگار از خود باقی گذارم تا به درد آخرت من بخورد، همین باعث شد به فکر سنت حسنه و پسندیده وقف افتادم که اموال من در راه خدا صرف شود.
خانه پدری خویش را همراه با برادرم وقف پایگاه مقاومت بسیج خواهران حضرت زینب(س) خواهران سرخه کردیم؛ طبق توافق ۴ دانگ آن را وقف و ۲ دانگ سهم خواهر و برادرم به آنها پول پرداخت شد.
به دنبال آن همراه با برادرم زمین دیگری را به متراژ نزدیک ۲ هکتار خریدیم و با توافق شهرداری، قرار بر قطعهبندی زمین شد و طبق آن نصف زمین سهم ما و نصف زمین سهم شهرداری باشد، در روز قطعهبندی اعلام کردم، یکهزار متر در وسط زمین به ساخت مسجد و حسینیه شهدای سرخه اختصاص یابد.
فارس: از خانواده و فرزندانتان بگویید؛ آیا آنها با وقف کردن اموالتان موافق بودند؟
در حال حاضر همه فرزندان من ازدواج کردهاند و نوه و نتیجه دارم؛ طی این سالها حواسم به فرزندانم نیز بوده است و در هرجا که نیاز به کمک داشته و دارند، دست آنها را گرفته و کمکحال آنها هستم.
سه سال پیش نیز با موافقت همسرم خانه اول خود را که مقابل زینبیه قرار دارد، با عشق به امامان معصوم(ع) وقف مسجد امام حسین(ع) کردیم؛ فرزندانم نیز هیچ مخالفتی نکردند، طبق وقف در شب بیست و یکم ماه رمضان مراسم احیا، تلاوت قرآن، روضهخوانی و شبزندهداری در آنجا برگزار میشود که البته مراسم شب قدر ۱۰ سال پیش از وقف نیز در آن خانه برگزار میشد؛ البته به مسؤولان اداره اوقاف نیز گفته بودم، من بهعنوان واقف میخواهم شخصاً اختیار آن را خود داشته باشم. یعنی تا زمان حیات، مسؤولیت برپایی برنامهها و مراسم برعهده من و بعد از من نیز یکی از فرزندانم عهدهدار این مسؤولیت خواهد بود.
در حال حاضر نیز با مدیریت من، مراسم مختلف در آنجا برگزار و درآمدهای ناشی از آن صرف امور مسجد میشود.
وقف کردن آثار و برکات بیشماری برای جامعه به همراه دارد و موقوفات واقفان وسیلهای برای اطعام نیازمندان جامعه و امور خیر است که میتواند آثار و برکات زیادی را برای واقفان به همراه داشته باشد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰