در چنین نبردی، جهاد تبیین به تعبیر رهبر انقلاب، فریضهای قطعی است، اما با وجود گستره نیروها و ظرفیتهای انقلابی، این جهاد در میان نهادهای متکثر و قرارگاههای بیارتباط، هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیده است. آسیب آنجاست که ذائقه ذهنی جامعه زیر فشار عملیات روانی دشمن شکل میگیرد.
آنچه دیده میشود بدنهای عظیم از ساختارهای مدعی تبیین است که به جای همافزایی، به تکثیر فعالیتهای مشابه و محتواهای یکنواخت رسیدهاند. جشنوارهها، کارگاهها و سخنرانیهای تکراری، در فضایی بسته به پژواک یکدیگر بدل شده و مخاطب در میان ازدحام پیامهای همشکل به حاشیه رانده شده است.
پراکندگی قرارگاهها از یک چالش مدیریتی فراتر رفته و به معضلی راهبردی تبدیل شده است. هر نهاد با بودجه و مسیر مستقل حرکت میکند، بیآنکه نقشه دشمن را دقیق بخواند یا برای روایت واحد تلاشی هماهنگ داشته باشد. نتیجه آن خلأیی است که در آن سبک زندگی ترک میخورد و مقاومت ذهنی جامعه تضعیف میشود.
بودجههای کلانِ سالانه، به نام جهاد تبیین مصرف میشود اما خروجی آن کمتر از انتظار است. جلسات تشریفاتی، گزارشهای بیاثر و انباشت محتواهایی که حتی دیده نمیشوند، جای تولید روایت اثرگذار را گرفتهاند. چرخهای شکل گرفته که بیشتر ادامه میدهد تا آنکه پیش ببرد.
پرسش از دستاوردها، غالباً با سکوت مواجه میشود. نه روایتی کارآمد برای خنثیسازی اینفلوئنسرهای دشمن تولید شده، نه جوانی با شبههزدایی عمیق به یقین رسیده، نه کمپینی فراگیر توانسته جریانساز شود. بودجه میچرخد، اما کمتر سازنده است و این چرخه امید نمیآفریند.
در این میان، نبود سازوکارهای روشن برای پاسخگویی، مشکل را عمیقتر کرده است. در عرصههای اقتصادی و امنیتی، خطا قابل پیگیری است، اما در حوزه تبیین سالها فعالیت بیثمر بدون سنجش اثربخشی ادامه یافته و معیار مشخصی برای موفقیت تعریف نشده است.
سه پرسش ساده میتواند میزان اثرگذاری را روشن کند: چند شبهه واقعی در فضای عمومی پاسخ داده شده؟ چند روایت دشمن با سند و تحلیل خنثی شده؟ چند ذهن جوان از تردید به باور رسیده است؟ خلأ مرجع ارزیابی، این پرسشها را بیپاسخ گذاشته است.
جهاد تبیین پروژه یا برنامه نیست؛ گفتمانی تمدنی است که بدون سازماندهی، در هزارتوی ساختارهای پراکنده فرسوده میشود. دشمن با انسجام و هدفمندی عمل میکند، اما ما در میان ستادهای متعدد و محتواهای تکراری، یکدیگر را خنثی میکنیم و انرژی جمعی را تحلیل میبریم.
راه پیشرو نیازمند وحدت راهبردی، خروجی سنجشپذیر، پاسخگویی شفاف و مدیریت شایسته است. اگر این اصول احیا شود، تکثر به توانمندی بدل میشود و ظرفیتهای پراکنده به جریان اثرگذار تبدیل خواهد شد؛ جایی که جهاد تبیین از شعار فراتر رفته و گفتمان غالب جامعه میگردد.
یادداشت: حسن عرفانیان- کارشناس سیاسی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰