روایت برادر شهید محمدحسین احسانی از آخرین دیدار

حسین احسانی در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «سرخه آنلاین» گفت: «در بحبوحه جنگ، مأموریت داشتم به جبهه غرب بروم. در همان زمان، محمدحسین برای مدت کوتاهی از جبهه جنوب به سرخه بازگشت.»

او ادامه داد: «پس از چند روز رسیدگی به امور سپاه شهرستان، آماده بازگشت به جبهه غرب شدم. در این هنگام دیدم محمدحسین نیز خود را آماده رفتن به جبهه می‌کند و قصد ادامه حضور در خط مقدم را دارد.»

وی افزود: «به او گفتم دیگر لازم نیست برگردد. حضور طولانی در جبهه و جانبازی‌اش نشان می‌دهد دین خود را ادا کرده است و بهتر است مدتی استراحت کند تا دوباره توان بگیرد.»

در پاسخ، محمدحسین گفت: «برادر من! قبر من جدا و قبر تو جداست. روز قیامت حسابرسی هر کداممان جداگانه است و جبهه‌ای که تو بروی به حساب من نمی‌نویسند.»

او یادآور شد: «این سخن معنوی و قاطعانه بر من تأثیر گذاشت. نگاه و چهره نورانی محمدحسین نشان می‌داد تصمیمش قطعی است و آماده ادامه راه جهادی و ایثارگری خویش است.»

دو برادر در پایان این گفت‌وگو یکدیگر را در آغوش گرفتند و بوسه‌ای بر صورت هم زدند. سپس محمدحسین به جنوب رفت و برادر دیگر به سمت غرب حرکت کرد تا مأموریت خود را ادامه دهد.

وی افزود: «در طول هفته‌های بعد همچنان تماس داشتیم و از وضعیت یکدیگر در جبهه باخبر می‌شدیم. ارتباط ما با پیام‌ها و گفت‌وگوها ادامه داشت و احوال هم را می‌پرسیدیم تا رسید به عملیات بیت‌المقدس.»

برادر شهید ادامه داد: «محمدحسین تأکید داشت باید خود را به عملیات برساند. شور حضور در نبرد و شوق شهادت در کلامش مشهود بود و نشان می‌داد آماده انجام وظیفه در خط مقدم است.»

وی گفت: «پس از انجام عملیات، خبر رسید که باید به سرخه بازگردم. ابتدا گفتند تنها زخمی شده، اما هنگام ورود به شهر، حقیقت آشکار شد و محمدحسین به شهادت رسیده بود.»

او افزود: «نخستین چیزی که به ذهنم آمد همان جمله ماندگار او بود: “قبر من جدا و قبر تو جدا.” جمله‌ای که نشان‌دهنده اخلاص و باور عمیق او به مسئولیت فردی در برابر خداوند بود.»

برادر شهید تأکید کرد: «این خاطره همچنان زنده است و یاد و راه شهید محمدحسین احسانی برای مردم و خانواده‌اش چراغ روشن در مسیر ایثار و مقاومت است.»